قربانی تقدیس Consecration Offering
خداوند دستورالعمل مربوط به تقدیس کاهنان و تقدیس مذبح هدایای سوختنی را به موسی میدهد. اجرای واقعی این دستورات در کتاب لاویان ۸: ۱-۳۶ ثبت شده است.
تقدیس نمودن به مفهوم مقدّس ساختن، و مناسب و درخور ساختن، و اختصاص دادن یا جدا نمودن برای یک هدف خاص میباشد. وقتی کسی یا چیزی برای خدا تقدیس شد بدین مفهوم است که آن شخص یا چیز کاملا تحویل به خدا گردیده تا مورد استفاده او قرار گیرد. بدینسان هر کسی یا هر چیزی که به خدمت برای خدا سپرده میشود باید تقدیس شده باشد. افراد و چیزهای نامقدّس نمیتوانند در خدمت یک خدای مقدّس باشند.
بدینسان، از آنجاییکه هر کسی و هر چیزی در این جهان بواسطۀ گناه آدم و حوا آلوده شده و ”نامقدّس‟ است، خداوند تشریفات تقدیس را عرضه نمود تا افراد و چیزها را برای خدمت به خودش آماده سازد. به هر حال تشریفات ظاهری همیشه مفهومی حاکی از یک تقدیس باطنی نیز داشته است. اما این تقدیس باطنی است که برای خداوند بسیار حائز اهمیت است. بعد از آمدن مسیح، این تشریفات ظاهری منسوخ شد زیرا حالا برای مسیحیان تمامی مراحل تقدیس شدن، درونی و روحانی است و بوسیله خود روحالقدس به انجام میرسد.
برای تقدیس نمودن کاهنان، خداوند گفت که سه حیوان باید قربانی شوند: یک گوساله و دو قوچ بی عیب. فقط بهترین حیوانات، آنهایی که ”بی عیب‟ هستند، باید به خداوند تقدیم شوند. علاوه بر حیوانات، نان و قرصهای نان روغنی فطیر نیز باید اهدا میشد. اول کاهنان باید به درب ورودی خیمۀ اجتماع (خیمۀ مقدّس) آورده شده و با آب شسته (غسل) میشدند. این نمادی از زدودن ناپاکیها در نتیجۀ گناه بود. سپس کاهنان باید لباسهای مخصوصی را میپوشیدند ، و بدنبال آن باید با روغن مسح میشدند مسح کردن نمادی از عطای منابع روحانی است که برای خدمت کهانت لازم بود.
اولین حیوان از سه حیوان تقدیمی گوساله بود که این قربانی اساسا برای کفارۀ گناه بود، و در اینجا برای گناه کاهنان بود. آنها باید دستهای خود را بر روی سر گوساله میگذاشتند که نمادی از انتقال گناه آنها به گوساله بود؛ گوسالۀ سپس به عنوان یک جایگزین برای گناه آنها ”مجازات‟ خواهد شد و ایشان بصورتی تشریفاتی از گناه خودشان پاک شده و مقدّس میشوند. بوسیله مالیدن مقداری خون بر روی شاخهای مذبح و ریختن الباقی خون بر بنیان (پایه های) آن، مذبح نیز مقدّس خواهد شد. قسمتهای چربی این حیوان باید مانند یک قربانی بر روی مذبح سوزانده میشد؛ آنها باعث بیشترین مسرت خداوند بودند؛ اما گوشت، پوست و سایر زائدتات لاشه از قبیل امعا و احشا باید در بیرون از اردو سوزانده شود؛ اینها قسمتهایی از بدن قربانی بود که ”حامل گناه‟ به حساب میآمد، گناهی که قبلا به قربانی منتقل شده بود.
سپس نوبت قربانی کردن یکی از دو قوچ بود. این قربانی نمادی از تخصیص کامل کاهنان به خداوند بود و برای این منظور قربانی باید کاملا به خداوند تقدیم میشد. کاهنان با دست گذاشتن بر روی قوچ، خود را شناسایی میکردند. تخصیص کامل کاهنان به عنوان خادمین خداوند، برای او همانند عطر خوشبو بود.
سومین قربانی، قوچ دوم بود که جهت تقدیس قربانی میشد. در اینجا خون قوچ قربانی شده باید بر نرمۀ گوش راست و شصت دست راست و شصت پای راست کاهنان مالیده میشد. هر آنچه که با این خون لمس شده باشد مقدّس میگردد. ضروری بود که گوش کاهنان تقدیس شود تا بتوانند صدای خداوند را بشنوند؛ ضروری بود دستهای آنها برای خدمت به خداوند تقدیس شود؛ ضروری بود پاهای آنها تقدیس شود تا در جهت ارادۀ خداوند گام بردارند. در ارتباط با مسیحیان نیز این امر صحت دارد: گوشها، دستها و پاهای ما بواسطۀ ایمان و بوسیلۀ خون مسیح تقدیس شدهاند.
سپس در آخرین اقدام، خون با روغن مسح مخلوط شده و بر کاهنان پاشیده میشد؛ یکبار دیگر این نمادی از تقدیس و تخصیص کامل آنها به خداوند بود.
دومین قوچ، قربانی تخصیص نامیده میشد. تخصیص دادن مراسمی است که در آن یک شخص برای داشتن اقتداری ویژه ”دست گذاری‟ یا منصوب میشود تا در مقام یک کاهن یا یک شبان انجام وظیفه کند. این یکی از جنبههای مورد تقدیس قرار گرفتن است. با هر قسمت از این حیوان به شکل متفاوتی عمل میشد: آنها باید در حضور خداوند به عنوان هدیه جنباندنی ”جنبانیده‟ و تکان داده میشدند. این یک هدیه شکرگزاری همانند قربانیهای سلامتی بود. سینه و ساق تمام قربانیهای سلامتی باید به کاهنان و خانوادۀ آنها به عنوان سهم ایشان داده شود. ”قوچ تخصیص‟ باید در قدس پخته و خورده میشد، به احتمال زیاد در صحن حیاط خیمۀ مقدّس.
خداوند دستورالعمل مربوط به تقدیس کاهنان و تقدیس مذبح هدایای سوختنی را به موسی میدهد. اجرای واقعی این دستورات در کتاب لاویان ۸: ۱-۳۶ ثبت شده است.
تقدیس نمودن به مفهوم مقدّس ساختن، و مناسب و درخور ساختن، و اختصاص دادن یا جدا نمودن برای یک هدف خاص میباشد. وقتی کسی یا چیزی برای خدا تقدیس شد بدین مفهوم است که آن شخص یا چیز کاملا تحویل به خدا گردیده تا مورد استفاده او قرار گیرد. بدینسان هر کسی یا هر چیزی که به خدمت برای خدا سپرده میشود باید تقدیس شده باشد. افراد و چیزهای نامقدّس نمیتوانند در خدمت یک خدای مقدّس باشند.
بدینسان، از آنجاییکه هر کسی و هر چیزی در این جهان بواسطۀ گناه آدم و حوا آلوده شده و ”نامقدّس‟ است، خداوند تشریفات تقدیس را عرضه نمود تا افراد و چیزها را برای خدمت به خودش آماده سازد. به هر حال تشریفات ظاهری همیشه مفهومی حاکی از یک تقدیس باطنی نیز داشته است. اما این تقدیس باطنی است که برای خداوند بسیار حائز اهمیت است. بعد از آمدن مسیح، این تشریفات ظاهری منسوخ شد زیرا حالا برای مسیحیان تمامی مراحل تقدیس شدن، درونی و روحانی است و بوسیله خود روحالقدس به انجام میرسد.
برای تقدیس نمودن کاهنان، خداوند گفت که سه حیوان باید قربانی شوند: یک گوساله و دو قوچ بی عیب. فقط بهترین حیوانات، آنهایی که ”بی عیب‟ هستند، باید به خداوند تقدیم شوند. علاوه بر حیوانات، نان و قرصهای نان روغنی فطیر نیز باید اهدا میشد. اول کاهنان باید به درب ورودی خیمۀ اجتماع (خیمۀ مقدّس) آورده شده و با آب شسته (غسل) میشدند. این نمادی از زدودن ناپاکیها در نتیجۀ گناه بود. سپس کاهنان باید لباسهای مخصوصی را میپوشیدند ، و بدنبال آن باید با روغن مسح میشدند مسح کردن نمادی از عطای منابع روحانی است که برای خدمت کهانت لازم بود.
اولین حیوان از سه حیوان تقدیمی گوساله بود که این قربانی اساسا برای کفارۀ گناه بود، و در اینجا برای گناه کاهنان بود. آنها باید دستهای خود را بر روی سر گوساله میگذاشتند که نمادی از انتقال گناه آنها به گوساله بود؛ گوسالۀ سپس به عنوان یک جایگزین برای گناه آنها ”مجازات‟ خواهد شد و ایشان بصورتی تشریفاتی از گناه خودشان پاک شده و مقدّس میشوند. بوسیله مالیدن مقداری خون بر روی شاخهای مذبح و ریختن الباقی خون بر بنیان (پایه های) آن، مذبح نیز مقدّس خواهد شد. قسمتهای چربی این حیوان باید مانند یک قربانی بر روی مذبح سوزانده میشد؛ آنها باعث بیشترین مسرت خداوند بودند؛ اما گوشت، پوست و سایر زائدتات لاشه از قبیل امعا و احشا باید در بیرون از اردو سوزانده شود؛ اینها قسمتهایی از بدن قربانی بود که ”حامل گناه‟ به حساب میآمد، گناهی که قبلا به قربانی منتقل شده بود.
سپس نوبت قربانی کردن یکی از دو قوچ بود. این قربانی نمادی از تخصیص کامل کاهنان به خداوند بود و برای این منظور قربانی باید کاملا به خداوند تقدیم میشد. کاهنان با دست گذاشتن بر روی قوچ، خود را شناسایی میکردند. تخصیص کامل کاهنان به عنوان خادمین خداوند، برای او همانند عطر خوشبو بود.
سومین قربانی، قوچ دوم بود که جهت تقدیس قربانی میشد. در اینجا خون قوچ قربانی شده باید بر نرمۀ گوش راست و شصت دست راست و شصت پای راست کاهنان مالیده میشد. هر آنچه که با این خون لمس شده باشد مقدّس میگردد. ضروری بود که گوش کاهنان تقدیس شود تا بتوانند صدای خداوند را بشنوند؛ ضروری بود دستهای آنها برای خدمت به خداوند تقدیس شود؛ ضروری بود پاهای آنها تقدیس شود تا در جهت ارادۀ خداوند گام بردارند. در ارتباط با مسیحیان نیز این امر صحت دارد: گوشها، دستها و پاهای ما بواسطۀ ایمان و بوسیلۀ خون مسیح تقدیس شدهاند.
سپس در آخرین اقدام، خون با روغن مسح مخلوط شده و بر کاهنان پاشیده میشد؛ یکبار دیگر این نمادی از تقدیس و تخصیص کامل آنها به خداوند بود.
دومین قوچ، قربانی تخصیص نامیده میشد. تخصیص دادن مراسمی است که در آن یک شخص برای داشتن اقتداری ویژه ”دست گذاری‟ یا منصوب میشود تا در مقام یک کاهن یا یک شبان انجام وظیفه کند. این یکی از جنبههای مورد تقدیس قرار گرفتن است. با هر قسمت از این حیوان به شکل متفاوتی عمل میشد: آنها باید در حضور خداوند به عنوان هدیه جنباندنی ”جنبانیده‟ و تکان داده میشدند. این یک هدیه شکرگزاری همانند قربانیهای سلامتی بود. سینه و ساق تمام قربانیهای سلامتی باید به کاهنان و خانوادۀ آنها به عنوان سهم ایشان داده شود. ”قوچ تخصیص‟ باید در قدس پخته و خورده میشد، به احتمال زیاد در صحن حیاط خیمۀ مقدّس.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر