۱۳۹۵ مهر ۲۴, شنبه

ایوب فصل ۱۴ (ترجمه قدیم)

ایوب فصل ۱۴ (ترجمه قدیم)
۱ «انسان که از زن زاییده می‌شود، قلیل الایام و پر از زحمات است. ۲ مثل گُل می‌روید و بریده می‌شود، و مثل سایه می‌گریزد و نمی‌ماند. ۳ و آیا بر چنین شخص چشمان خود را می‌گشایی و مرا با خود به محاکمه می‌آوری؟ ۴ کیست که چیز طاهر را از چیز نجس بیرون آورد؟ هیچکس نیست. ۵ چونکه روزهایش مقدّر است و شماره ماههایش نزد توست و حدّی از برایش گذاشته‌ای که از آن تجاوز نتواند نمود. ۶ از او رو بگردان تا آرام گیرد، و مثل مزدور روزهای خود را به انجام رساند. ۷ «زیرا برایدرخت امیدی است که اگر بریده شود باز خواهد رویید، و رمونهایش نابود نخواهد شد، ۸ اگر چه ریشه‌اش در زمین کهنه شود، و تنه آن در خاک بمیرد. ۹ لیکن از بوی آب، رمونه می‌کند و مثل نهال نو، شاخه‌ها می‌آورد. ۱۰ امّا مرد می‌میرد و فاسد می‌شود؛ و آدمی چون جان را سپارد کجا است؟ ۱۱ چنانکه آبها از دریا زایل می‌شود، و نهرها ضایع و خشک می‌گردد، ۱۲ همچنین انسان می‌خوابد و برنمی‌خیزد، تا نیست شدنِ آسمانها بیدار نخواهند شد و از خواب خود برانگیخته نخواهند گردید. ۱۳ کاش که مرا در هاویه پنهان کنی؛ و تا غضبت فرو نشیند، مرا مستور سازی؛ و برایم زمانی تعیین نمایی تا مرا به یاد آوری. ۱۴ اگر مرد بمیرد بار دیگر زنده شود؟ در تمامی روزهای مجاهده خود انتظار خواهم کشید، تا وقت تبدیل من برسد. ۱۵ تو ندا خواهی کرد و من جواب خواهم داد، و به صنعت دست خود مشتاق خواهی شد. ۱۶ امّا الآن قدمهای مرا می‌شماری؛ و آیا بر گناه من پاسبانی نمی‌کنی؟ ۱۷ معصیت من در کیسه مختوم است، و خطای مرا مسدود ساخته‌ای. ۱۸ به درستی کوهی که می‌افتد فانی می‌شود و صخره از مکانش منتقل می‌گردد. ۱۹ آب سنگها را می‌ساید، و سیلهایش خاک زمین را می‌برد. همچنین امید انسان را تلف می‌کنی؛ ۲۰ بر او تا به ابد غلبه می‌کنی، پس می‌رود. روی او را تغییر می‌دهی و او را رها می‌کنی. ۲۱ پسرانش به عزّت می‌رسند و او نمی‌داند. یا به ذلّت می‌افتند و ایشان را به نظر نمی‌آورد. ۲۲ برای خودش فقط جسد او از درد بی تاب می‌شود، و برای خودش جان او ماتم می‌گیرد.»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر