جاد Tribe of Gad / גד
لغت فوق به معنای خوش اقبال می باشد.
لغت فوق به معنای خوش اقبال می باشد.
پیدایش:
نام هفتمین پسر یعقوب از زلفه، کنیز لیه و برادر تنی اشیر می باشد. جاد دارای هفت پسر به نامهای صَفیون و حَجی و شونی و اِصبون وعیری و اَرودی و اَرئیلی بوده است که همراه با یعقوب در دوران قحطی به مصر رفتند.
تاریخچه:
در دومین سال خروج قوم بنی اسرائیل از مصر و در اولین سرشماری قوم در صحرای سینا برای تمام افراد آماده به جنگ و بیست سال به بالا، سبط جاد دارای ۴۵۶۵۰ مرد جنگی و ریاست سبط جاد به عهده اَلیاساف پسر دَعوئیل بود. اما در دومین سرشماری قوم که حدود ۳۶ سال بعد و در نزدیکی پایان آوارگی ایشان در صحرای سینا و پس از بلای وبا به عمل آمد، تعداد مردان جنگی این سبط به تعداد ۴۰۵۰۰ مرد جنگی کاهش پیدا کرده بود و قبایل صفونیان، حَجّیان، شونیان، ازنیان، عیریان، اَرودیان و اَرئیلیان از سبط جاد به شمار می آمدند.
محل اسکان این سبط در هنگام سرگردانی قوم بنی اسرائیل در صحرای سینا، در قسمت جنوب خیمه خداوند و همراه با سبط شمعون و رؤبین بوده است و تعداد کل مردان جنگی این سه سبط ۱۵۱۴۵۰ نفر بوده است. این گروه در دومین گروه برای کوچ و اسکان قرار گرفتند. موسی از هر سبط یکی از رؤسای آنان را جهت جاسوسی از سرزمین کنعان انتخاب کرد. جاؤئیل پسر ماكی یکی از روسای سبط جاد نیز یکی از دوازده جاسوسی بود که موسی آنها را برای جاسوسی به سرزمین کنعان فرستاد و آنها مدت چهل روز در آنجا ماندند. وی پس از بازگشت از سرزمین کنعان یکی از کسانی بود که با حمله به این سرزمین به واسطه حصارها و مردان قوی بنی عناق مخالفت کرد و باعث برانگیخته شدن غضب خداوند گردید.
در دعای برکتی که در کتاب تثنیه باب ۳۳، موسی برای اسباط اسرائیل انجام داد، موسی از خداوند طلب برکت برای کسانی کرد که به سبط جاد یاری می رسانند و این سبط را به شیری درنده و قوی که بازو و سر را پاره می کند، تشبیه نمود. بهترین قسمت سرزمین که سهم حاکمان بود، به وی تعلق گرفت. او در میان سران قوم اسرائیل خواهد بود و از قوانین و فرامین خداوند پیروی می کند. در وصیتی که موسی به قوم اسرائیل در هنگامی که از رود اردن گذشته و قبل از ورود به سرزمین موعود کرد، از شش سبط از جمله سبط جاد خواست که بر كوه عیبال بایستند و لعنتها را برای قوم بیان کنند.
زمانیکه قوم بنی اسرائیل به سرزمین یعْزیر و جلعاد که در شرق رود اردن واقع بود، رسیدند، سبط رؤبین به همراه سبط جاد از موسی خواستند که به آنها اجازه دهد که در آن سرزمین ساکن شوند، زیرا دارای گله های بسیار زیادی بودند و این سرزمین دارای چراگاههای مناسب برای گله آنان بود، اما موسی به آنان گفت اگر آنها در جنگ به سایر اسباط در گرفتن سرزمینهای غرب رود اردن کمک نکنند باعث خشم خداوند خواهند گردید و سبط رؤبین و جاد موافقت کردند که در جنگ شرکت کرده و پس از پیروزی به شرق رود اردن برای سکونت باز گردند و موسی موافقت کرد که در صورت شرکت آنان در جنگ به آنان در قسمت شرق رود اردن زمین داده شود.
موقعیت جغرافیایی:
موسی پس از آنکه سبط جاد موافقت کرد که در جنگ شرکت کند، سرزمین سیحون، پادشاه اموری ها و عوج پادشاه باشان را برای سبط رؤبین و جاد و نصف سبط منسی تعیین کرد. افراد قبیله جاد شهرهای دیبون و عطاروت و عَروُعیر و عَطْروت، شوفان و یعزیر و یجبَهَه و بیت نِمرَه و بیت هاران را ساختند که تمامی این شهرها دارای حصار و آغلهایی برای نگهداری گوسفندان بود. موسی نیمی از کوهستان جلعاد را که بسیار زیبا و حاصلخیز بود با نیمی از سرزمینهای بنیعَمّون و بقیه سرزمین حَشْبُون و سَیحُون را به انضمام شهرهای آن که در شرق رود اردن واقع شده بود را به طایفه جاد داد. مرز غربی سرزمین طایفه جاد رود اردن بود که تا دریاچه جلیل ادامه داشت. جاد با اسباط رؤبین، منسی شرقی، منسی غربی، بنیامین همسایه و در شمال با آمونیان دارای مرز مشترک بود.
وضعیت تاریخی پس از اسکان:
پس از آنکه سرزمین کنعان به توسط قوم اسرائیل تسخیر شد، یوشع اسباط رؤبین و جاد و منسی شرقی را مرخص و به آنان گفت که اینک می توانند به شرق رود اردن رفته و در آنجا زندگی کنند. این قبایل پس از بازگشت به شرق رود اردن، تصمیم گرفتند که برای خداوند در سرزمین خود قربانگاه جداگانه ایجاد کنند. سایر اسباط پس از آگاهی از این موضوع تصمیم گرفتند که به اسباط رؤبین و جاد و منسی شرقی حمله کرده و آنان را به قتل برسانند، زیرا قربانگاه تنها می باید در محل خیمه خداوند دایر گردد. اما اسباط رؤبین و جاد و منسی شرقی گفتند که این قربانگاه را فقط جهت اینکه فرزندان آنان آن را دیده و ببینند که ما خداوند یهوه را پرستش می کنیم، ساخته اند و نه برای اینکه از آن استفاده کنند. سایر اسباط پس از شنیدن این دلیل از حمله به آنان صرفنظر کردند. تمامی این وقایع در کتاب یوشع باب ۲۲ قید شده است.
زمانی که داود از دست شائول خود را پنهان کرده بود، گروهی از طایفه جاد در صِقْلَغ و بیابان به او پیوستند. این گروه دارای یازده فرمانده بودند که کم توانترین آنان ارزش صد سرباز و توانمندترین آنان ارزش هزار سرباز را داشت. این مردان در جنگیدن با سپر و نیزه و تیراندازی بسیار ماهر و همانند شیر بی باک و همانند غزال سریع و تیزرو بودند.
سبط جاد همراه با رؤبین و منسی شرقی دارای ۴۴۷۶۰ مرد جنگی بودند که در جنگ با حاجریان و یطُور و نافیش و نوداب به خداوند اطمینان کرده و خداوند سبب پیروزی ایشان گردید. اما سپس به پرستش بتهای کنعانیان روی آوردند و خداوند روح تِلْغَتْ فِلْناسَر پادشاه اَشُّور را برانگیخت و وی رؤبینیان و جادیان و مَنَّسی شرقی را اسیر كرده، ایشان را به حَلَح و خابور و هارا و نَهْر جوزان کوچانید.
بَرْزِلاّئی جِلْعادی از طایفه جاد یکی از کسانی بود که در زمانیکه داود و سپاهیانش در هنگام شورش ابشالوم به مَحْنایم رسیدند، تمامی آذوقه مورد نیاز وی و همراهانش را تدارک دیدند. ایلیای نبی نیز از سبط جاد بوده است.
سبط رؤبین به همراه جاد و منسی، تعداد ۱۲۰۰۰۰ مرد جنگی با تمامی ادوات جنگی مورد نیاز را به حَبْرُون فرستادند تا داود را به پادشاهی اسرائیل انتخاب کنند. داود در چهلمین سال سلطنت خود، تعداد ۲۷۰۰ نفر را که مردان کارآزموده بودند انتخاب کرد تا مسئول امور انجام مراسم مذهبی و پادشاه در سرزمین رؤبین و جاد و نصف منسی باشند. سبط جاد تا زمان پادشاهی رَحُبْعام به خاندان داود وفادار بودند و پس از آن یکی از ده سبط بودند که به حکومت شمالی اسرائیل پیوستند و از دو سبط دیگر جدا گردیدند.
در دوران سلطنت شَلْمَناسَر پادشاه آشور، قبایل جاد نیز به همراه سایر اسباط حکومت شمالی به اسارت برده شدند و دیگر اثری از سبط جاد در کتاب مقدس دیده نمی شود.
حزقیال نیز در نبوت خود از سبط جاد نیز به عنوان سبطی که به او سرزمینی تعلق خواهد گرفت، نام برده است. در کتاب مکاشفه نیز از این سبط یاد شده است.
نام هفتمین پسر یعقوب از زلفه، کنیز لیه و برادر تنی اشیر می باشد. جاد دارای هفت پسر به نامهای صَفیون و حَجی و شونی و اِصبون وعیری و اَرودی و اَرئیلی بوده است که همراه با یعقوب در دوران قحطی به مصر رفتند.
تاریخچه:
در دومین سال خروج قوم بنی اسرائیل از مصر و در اولین سرشماری قوم در صحرای سینا برای تمام افراد آماده به جنگ و بیست سال به بالا، سبط جاد دارای ۴۵۶۵۰ مرد جنگی و ریاست سبط جاد به عهده اَلیاساف پسر دَعوئیل بود. اما در دومین سرشماری قوم که حدود ۳۶ سال بعد و در نزدیکی پایان آوارگی ایشان در صحرای سینا و پس از بلای وبا به عمل آمد، تعداد مردان جنگی این سبط به تعداد ۴۰۵۰۰ مرد جنگی کاهش پیدا کرده بود و قبایل صفونیان، حَجّیان، شونیان، ازنیان، عیریان، اَرودیان و اَرئیلیان از سبط جاد به شمار می آمدند.
محل اسکان این سبط در هنگام سرگردانی قوم بنی اسرائیل در صحرای سینا، در قسمت جنوب خیمه خداوند و همراه با سبط شمعون و رؤبین بوده است و تعداد کل مردان جنگی این سه سبط ۱۵۱۴۵۰ نفر بوده است. این گروه در دومین گروه برای کوچ و اسکان قرار گرفتند. موسی از هر سبط یکی از رؤسای آنان را جهت جاسوسی از سرزمین کنعان انتخاب کرد. جاؤئیل پسر ماكی یکی از روسای سبط جاد نیز یکی از دوازده جاسوسی بود که موسی آنها را برای جاسوسی به سرزمین کنعان فرستاد و آنها مدت چهل روز در آنجا ماندند. وی پس از بازگشت از سرزمین کنعان یکی از کسانی بود که با حمله به این سرزمین به واسطه حصارها و مردان قوی بنی عناق مخالفت کرد و باعث برانگیخته شدن غضب خداوند گردید.
در دعای برکتی که در کتاب تثنیه باب ۳۳، موسی برای اسباط اسرائیل انجام داد، موسی از خداوند طلب برکت برای کسانی کرد که به سبط جاد یاری می رسانند و این سبط را به شیری درنده و قوی که بازو و سر را پاره می کند، تشبیه نمود. بهترین قسمت سرزمین که سهم حاکمان بود، به وی تعلق گرفت. او در میان سران قوم اسرائیل خواهد بود و از قوانین و فرامین خداوند پیروی می کند. در وصیتی که موسی به قوم اسرائیل در هنگامی که از رود اردن گذشته و قبل از ورود به سرزمین موعود کرد، از شش سبط از جمله سبط جاد خواست که بر كوه عیبال بایستند و لعنتها را برای قوم بیان کنند.
زمانیکه قوم بنی اسرائیل به سرزمین یعْزیر و جلعاد که در شرق رود اردن واقع بود، رسیدند، سبط رؤبین به همراه سبط جاد از موسی خواستند که به آنها اجازه دهد که در آن سرزمین ساکن شوند، زیرا دارای گله های بسیار زیادی بودند و این سرزمین دارای چراگاههای مناسب برای گله آنان بود، اما موسی به آنان گفت اگر آنها در جنگ به سایر اسباط در گرفتن سرزمینهای غرب رود اردن کمک نکنند باعث خشم خداوند خواهند گردید و سبط رؤبین و جاد موافقت کردند که در جنگ شرکت کرده و پس از پیروزی به شرق رود اردن برای سکونت باز گردند و موسی موافقت کرد که در صورت شرکت آنان در جنگ به آنان در قسمت شرق رود اردن زمین داده شود.
موقعیت جغرافیایی:
موسی پس از آنکه سبط جاد موافقت کرد که در جنگ شرکت کند، سرزمین سیحون، پادشاه اموری ها و عوج پادشاه باشان را برای سبط رؤبین و جاد و نصف سبط منسی تعیین کرد. افراد قبیله جاد شهرهای دیبون و عطاروت و عَروُعیر و عَطْروت، شوفان و یعزیر و یجبَهَه و بیت نِمرَه و بیت هاران را ساختند که تمامی این شهرها دارای حصار و آغلهایی برای نگهداری گوسفندان بود. موسی نیمی از کوهستان جلعاد را که بسیار زیبا و حاصلخیز بود با نیمی از سرزمینهای بنیعَمّون و بقیه سرزمین حَشْبُون و سَیحُون را به انضمام شهرهای آن که در شرق رود اردن واقع شده بود را به طایفه جاد داد. مرز غربی سرزمین طایفه جاد رود اردن بود که تا دریاچه جلیل ادامه داشت. جاد با اسباط رؤبین، منسی شرقی، منسی غربی، بنیامین همسایه و در شمال با آمونیان دارای مرز مشترک بود.
وضعیت تاریخی پس از اسکان:
پس از آنکه سرزمین کنعان به توسط قوم اسرائیل تسخیر شد، یوشع اسباط رؤبین و جاد و منسی شرقی را مرخص و به آنان گفت که اینک می توانند به شرق رود اردن رفته و در آنجا زندگی کنند. این قبایل پس از بازگشت به شرق رود اردن، تصمیم گرفتند که برای خداوند در سرزمین خود قربانگاه جداگانه ایجاد کنند. سایر اسباط پس از آگاهی از این موضوع تصمیم گرفتند که به اسباط رؤبین و جاد و منسی شرقی حمله کرده و آنان را به قتل برسانند، زیرا قربانگاه تنها می باید در محل خیمه خداوند دایر گردد. اما اسباط رؤبین و جاد و منسی شرقی گفتند که این قربانگاه را فقط جهت اینکه فرزندان آنان آن را دیده و ببینند که ما خداوند یهوه را پرستش می کنیم، ساخته اند و نه برای اینکه از آن استفاده کنند. سایر اسباط پس از شنیدن این دلیل از حمله به آنان صرفنظر کردند. تمامی این وقایع در کتاب یوشع باب ۲۲ قید شده است.
زمانی که داود از دست شائول خود را پنهان کرده بود، گروهی از طایفه جاد در صِقْلَغ و بیابان به او پیوستند. این گروه دارای یازده فرمانده بودند که کم توانترین آنان ارزش صد سرباز و توانمندترین آنان ارزش هزار سرباز را داشت. این مردان در جنگیدن با سپر و نیزه و تیراندازی بسیار ماهر و همانند شیر بی باک و همانند غزال سریع و تیزرو بودند.
سبط جاد همراه با رؤبین و منسی شرقی دارای ۴۴۷۶۰ مرد جنگی بودند که در جنگ با حاجریان و یطُور و نافیش و نوداب به خداوند اطمینان کرده و خداوند سبب پیروزی ایشان گردید. اما سپس به پرستش بتهای کنعانیان روی آوردند و خداوند روح تِلْغَتْ فِلْناسَر پادشاه اَشُّور را برانگیخت و وی رؤبینیان و جادیان و مَنَّسی شرقی را اسیر كرده، ایشان را به حَلَح و خابور و هارا و نَهْر جوزان کوچانید.
بَرْزِلاّئی جِلْعادی از طایفه جاد یکی از کسانی بود که در زمانیکه داود و سپاهیانش در هنگام شورش ابشالوم به مَحْنایم رسیدند، تمامی آذوقه مورد نیاز وی و همراهانش را تدارک دیدند. ایلیای نبی نیز از سبط جاد بوده است.
سبط رؤبین به همراه جاد و منسی، تعداد ۱۲۰۰۰۰ مرد جنگی با تمامی ادوات جنگی مورد نیاز را به حَبْرُون فرستادند تا داود را به پادشاهی اسرائیل انتخاب کنند. داود در چهلمین سال سلطنت خود، تعداد ۲۷۰۰ نفر را که مردان کارآزموده بودند انتخاب کرد تا مسئول امور انجام مراسم مذهبی و پادشاه در سرزمین رؤبین و جاد و نصف منسی باشند. سبط جاد تا زمان پادشاهی رَحُبْعام به خاندان داود وفادار بودند و پس از آن یکی از ده سبط بودند که به حکومت شمالی اسرائیل پیوستند و از دو سبط دیگر جدا گردیدند.
در دوران سلطنت شَلْمَناسَر پادشاه آشور، قبایل جاد نیز به همراه سایر اسباط حکومت شمالی به اسارت برده شدند و دیگر اثری از سبط جاد در کتاب مقدس دیده نمی شود.
حزقیال نیز در نبوت خود از سبط جاد نیز به عنوان سبطی که به او سرزمینی تعلق خواهد گرفت، نام برده است. در کتاب مکاشفه نیز از این سبط یاد شده است.
Symbol
نماد
سنگ سبط جاد که بر روی سینه بند عدالت هارون قرار داشت، سنگ الماس بی رنگ بوده است و زمینه نماد این قبیله به رنگ خاکستری کم رنگ و شکل یک اردوگاه (چادر) بر روی آن رسم شده بوده است. نقش چادر نمادی می باشد که بر اساس مزمون کتاب پیدایش باب ۴۹ آیه ۱۹ ، یعقوب در وصیت خود، جاد را به قومی که اردوگاه آنان همیشه آماده حمله است، تشبیه کرد.
سنگ سبط جاد که بر روی سینه بند عدالت هارون قرار داشت، سنگ الماس بی رنگ بوده است و زمینه نماد این قبیله به رنگ خاکستری کم رنگ و شکل یک اردوگاه (چادر) بر روی آن رسم شده بوده است. نقش چادر نمادی می باشد که بر اساس مزمون کتاب پیدایش باب ۴۹ آیه ۱۹ ، یعقوب در وصیت خود، جاد را به قومی که اردوگاه آنان همیشه آماده حمله است، تشبیه کرد.
منابع کتاب مقدس: پیدایش باب ۳۰ ، ۴۶ ، ۴۹ - اعداد باب ۱ ، ۲ ، ۱۳ ، ۲۶ ، ۳۲ - تثنیه باب ۳ ، ۲۷ ، ۳۳ - یوشع باب ۱۳ ، ۲۲ - اول تواریخ باب ۵ ، ۱۲ - سموئیل دوم باب ۱۷ - پادشاهان اول باب ۱۷ - حزقیال باب ۴۸ - مکاشفه باب ۷
پیدایش باب ۳۰ آیه ۹ تا ۱۱
۹ و اما لیه چون دید كه از زاییدن باز مانده بود، كنیز خود زلفه را برداشته، او را به یعقوب به زنی داد. ۱۰ و زلفه، كنیز لیه، برای یعقوب پسری زایید. ۱۱ و لیه گفت: «به سعادت!» پس او را جاد نامید.
۹ و اما لیه چون دید كه از زاییدن باز مانده بود، كنیز خود زلفه را برداشته، او را به یعقوب به زنی داد. ۱۰ و زلفه، كنیز لیه، برای یعقوب پسری زایید. ۱۱ و لیه گفت: «به سعادت!» پس او را جاد نامید.
پیدایش باب ۴۶ آیه ۱۶
۱۶ و پسران جاد: صَفیون و حَجی و شونی و اِصبون وعیری و اَرودی و اَرئیلی.
۱۶ و پسران جاد: صَفیون و حَجی و شونی و اِصبون وعیری و اَرودی و اَرئیلی.
اعداد باب ۲ آیه ۱۴ تا ۱۵
۱۴ و سبط جاد و رئیس بنیجاد اَلیاساف بن رَعُوْئیل باشد. ۱۵ و فوج او كه از ایشان شمرده شدند، چهل و پنج هزار و ششصد و پنجاه نفر بودند.
۱۴ و سبط جاد و رئیس بنیجاد اَلیاساف بن رَعُوْئیل باشد. ۱۵ و فوج او كه از ایشان شمرده شدند، چهل و پنج هزار و ششصد و پنجاه نفر بودند.
اعداد باب ۱ آیه ۲۴ تا ۲۵
۲۴ و انساب بنیجاد برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان، موافق شمارة اسمها، از بیست ساله و بالاتر، هر كه برای جنگ بیرون میرفت. ۲۵ شمردهشدگان ایشان از سبط جاد، چهل و پنج هزار و ششصد و پنجاه نفر بودند.
۲۴ و انساب بنیجاد برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان، موافق شمارة اسمها، از بیست ساله و بالاتر، هر كه برای جنگ بیرون میرفت. ۲۵ شمردهشدگان ایشان از سبط جاد، چهل و پنج هزار و ششصد و پنجاه نفر بودند.
اعداد باب ۱ آیه ۱۴
۱۴ و از جاد، اَلیاساف بن دَعوئیل.
۱۴ و از جاد، اَلیاساف بن دَعوئیل.
اعداد باب ۲۶ آیه ۱۵ تا ۱۸
۱۵ و بنیجاد برحسب قبایل ایشان: از صَفون قبیلة صفونیان و از حَجّی قبیلة حَجّیان و از شونی قبیلة شونیان. ۱۶ و از اُزنی قبیله ازنیان و از عیری، قبیله عیریان. ۱۷ و از اَرود قبیله اَرودیان و از اَرْئیلی قبیله اَرئیلیان. ۱۸ اینانند قبایل بنیجاد برحسب شمارة ایشان، چهل هزار و پانصد نفر.
۱۵ و بنیجاد برحسب قبایل ایشان: از صَفون قبیلة صفونیان و از حَجّی قبیلة حَجّیان و از شونی قبیلة شونیان. ۱۶ و از اُزنی قبیله ازنیان و از عیری، قبیله عیریان. ۱۷ و از اَرود قبیله اَرودیان و از اَرْئیلی قبیله اَرئیلیان. ۱۸ اینانند قبایل بنیجاد برحسب شمارة ایشان، چهل هزار و پانصد نفر.
اعداد باب ۲ آیه ۱۰ تا ۱۶
۱۰ « و بر جانب جنوب، عَلَم محلة رَؤبین برحسب افواج ایشان باشد، و رئیس بنیرؤبین اَلیصور بن شَدَیئُور باشد. ۱۱ و فوج او كه از ایشان شمرده شدند چهل و شش هزار و پانصد نفربودند. ۱۲ و در پهلوی او سبط شَمعون خیمه زنند و رئیس بنیشَمعون شلومیئیل بن صوریشَدّای باشد. ۱۳ و فوج او كه از ایشان شمرده شدند، پنجاه و نه هزار و سیصد نفر بودند. ۱۴ و سبط جاد و رئیس بنیجاد اَلیاساف بن رَعُوْئیل باشد. ۱۵ و فوج او كه از ایشان شمرده شدند، چهل و پنج هزار و ششصد و پنجاه نفر بودند. ۱۶ جمیع شمردهشدگان محلة رؤبین برحسب افواج ایشان صد و پنجاه و یك هزار و چهارصد و پنجاه نفر بودند و ایشان دوم كوچ كنند.
۱۰ « و بر جانب جنوب، عَلَم محلة رَؤبین برحسب افواج ایشان باشد، و رئیس بنیرؤبین اَلیصور بن شَدَیئُور باشد. ۱۱ و فوج او كه از ایشان شمرده شدند چهل و شش هزار و پانصد نفربودند. ۱۲ و در پهلوی او سبط شَمعون خیمه زنند و رئیس بنیشَمعون شلومیئیل بن صوریشَدّای باشد. ۱۳ و فوج او كه از ایشان شمرده شدند، پنجاه و نه هزار و سیصد نفر بودند. ۱۴ و سبط جاد و رئیس بنیجاد اَلیاساف بن رَعُوْئیل باشد. ۱۵ و فوج او كه از ایشان شمرده شدند، چهل و پنج هزار و ششصد و پنجاه نفر بودند. ۱۶ جمیع شمردهشدگان محلة رؤبین برحسب افواج ایشان صد و پنجاه و یك هزار و چهارصد و پنجاه نفر بودند و ایشان دوم كوچ كنند.
اعداد باب ۱۳ آیه ۱۵
۱۵ از سبط جاد، جاؤئیل بن ماكی.
۱۵ از سبط جاد، جاؤئیل بن ماكی.
اعداد باب ۱۳ آیه ۳۱ تا ۳۳
۳۱ اما آن كسانی كه با وی رفته بودند، گفتند: « نمیتوانیم با این قوم مقابله نماییم زیرا كه ایشان از ما قویترند.» ۳۲ و دربارة زمینی كه آن را جاسوسی كرده بودند، خبر بد نزد بنیاسرائیل آورده، گفتند: « زمینی كه برای جاسوسی آن از آن گذشتیم زمینی است كه ساكنان خود را میخورد،و تمامی قومی كه در آن دیدیم، مردان بلند قد بودند. ۳۳ و در آنجا جباران بنیعناق را دیدیم كه اولاد جبّارانند، و ما در نظر خود مثل ملخ بودیم و همچنین در نظر ایشان مینمودیم.»
۳۱ اما آن كسانی كه با وی رفته بودند، گفتند: « نمیتوانیم با این قوم مقابله نماییم زیرا كه ایشان از ما قویترند.» ۳۲ و دربارة زمینی كه آن را جاسوسی كرده بودند، خبر بد نزد بنیاسرائیل آورده، گفتند: « زمینی كه برای جاسوسی آن از آن گذشتیم زمینی است كه ساكنان خود را میخورد،و تمامی قومی كه در آن دیدیم، مردان بلند قد بودند. ۳۳ و در آنجا جباران بنیعناق را دیدیم كه اولاد جبّارانند، و ما در نظر خود مثل ملخ بودیم و همچنین در نظر ایشان مینمودیم.»
اعداد باب ۳۲ آیه ۱ تا ۵
۱ و بنیرؤبین و بنیجاد را مواشی بینهایت بسیار و كثیر بود. پس چون زمین یعْزیر و زمین جلعاد را دیدند كه اینك این مكان، مكان مواشی است، ۲ بنیجاد و بنیرؤبین نزد موسی و العازار كاهن و سروران جماعت آمده، گفتند: ۳ « عطاروت و دیبون و یعْزیر و نِمرَه و حَشبون و اَلِعالَه و شَبام و نبو و بَعون، ۴ زمینی كه خداوند پیش روی جماعت اسرائیل مفتوح ساخته است، زمین مواشی است، و بندگانت صاحب مواشی میباشیم.» ۵ پس گفتند: « اگر در نظر تو التفات یافتهایم، این زمین به بندگانت به ملكیت داده شود، و ما را از اردن عبور مده.»
۱ و بنیرؤبین و بنیجاد را مواشی بینهایت بسیار و كثیر بود. پس چون زمین یعْزیر و زمین جلعاد را دیدند كه اینك این مكان، مكان مواشی است، ۲ بنیجاد و بنیرؤبین نزد موسی و العازار كاهن و سروران جماعت آمده، گفتند: ۳ « عطاروت و دیبون و یعْزیر و نِمرَه و حَشبون و اَلِعالَه و شَبام و نبو و بَعون، ۴ زمینی كه خداوند پیش روی جماعت اسرائیل مفتوح ساخته است، زمین مواشی است، و بندگانت صاحب مواشی میباشیم.» ۵ پس گفتند: « اگر در نظر تو التفات یافتهایم، این زمین به بندگانت به ملكیت داده شود، و ما را از اردن عبور مده.»
اعداد باب ۳۲ آیه ۳۴ تا ۳۶
۳۴ و بنیجاد، دیبون و عطاروت و عَروُعیر ۳۵ و عَطْروت، شوفان و یعزیر و یجبَهَه ۳۶ و بیت نِمرَه و بیت هاران را بنا كردند یعنی شهرهای حصاردار را با آغلهای گلهها.
۳۴ و بنیجاد، دیبون و عطاروت و عَروُعیر ۳۵ و عَطْروت، شوفان و یعزیر و یجبَهَه ۳۶ و بیت نِمرَه و بیت هاران را بنا كردند یعنی شهرهای حصاردار را با آغلهای گلهها.
تثنیه باب ۳ آیه ۱۲
۱۲ و این زمین را در آن وقت به تصرف آوردیم، و آن را از عَروعیر كه بركنار وادی ارنون است و نصف كوهستان جلعاد و شهرهایش را به رؤبینیان و جادیان دادم.
۱۲ و این زمین را در آن وقت به تصرف آوردیم، و آن را از عَروعیر كه بركنار وادی ارنون است و نصف كوهستان جلعاد و شهرهایش را به رؤبینیان و جادیان دادم.
تثنیه باب ۳ آیه ۱۶
۱۶ و به رؤبینیان و جادیان، از جلعاد تا وادی اِرنون، هم وسط وادی و هم كنارهاش تا وادی یبُّوق را كه حد بنیعمّون باشد، دادم.
۱۶ و به رؤبینیان و جادیان، از جلعاد تا وادی اِرنون، هم وسط وادی و هم كنارهاش تا وادی یبُّوق را كه حد بنیعمّون باشد، دادم.
یوشع باب ۱۳ آیه ۲۴ تا ۲۸
۲۴ و موسی به سبط جاد یعنی به بنیجاد برحسب قبیلههای ایشان داد. ۲۵ و سرحد ایشان یعزیر بود و تمامی شهرهای جِلْعاد و نصف زمین بنیعَمّون تا عَرُوعِیر كه در مقابل رَبّه است. ۲۶ و از حَشْبُون تا رامتْ مِصْفَه و بَطونیم و از مَحَنایم تا سرحد دَبیرْ. ۲۷ و در دره بیت هارام و بیت نِمْرَه و سُكّوت و صافُون و بقیه مملكت سَیحُون، ملك حَشْبُون، و اُرْدُن و كنارة آن تا انتهای دریای كِنَّرِت در آن طرف اُرْدُن به سمت مشرق. ۲۸ این است ملكّیت بنیجاد برحسب قبیلههای ایشان یعنی شهرها و دهات آنها.
۲۴ و موسی به سبط جاد یعنی به بنیجاد برحسب قبیلههای ایشان داد. ۲۵ و سرحد ایشان یعزیر بود و تمامی شهرهای جِلْعاد و نصف زمین بنیعَمّون تا عَرُوعِیر كه در مقابل رَبّه است. ۲۶ و از حَشْبُون تا رامتْ مِصْفَه و بَطونیم و از مَحَنایم تا سرحد دَبیرْ. ۲۷ و در دره بیت هارام و بیت نِمْرَه و سُكّوت و صافُون و بقیه مملكت سَیحُون، ملك حَشْبُون، و اُرْدُن و كنارة آن تا انتهای دریای كِنَّرِت در آن طرف اُرْدُن به سمت مشرق. ۲۸ این است ملكّیت بنیجاد برحسب قبیلههای ایشان یعنی شهرها و دهات آنها.
تثنیه باب ۳۳ آیه ۲۰ تا ۲۱
۲۰ و دربـارة جـاد گفت: «متبـارك باد آنكه جـاد را وسیع گرداند. مثل شیرماده ساكن باشد، و بازو و فرق را نیز میدرد، ۲۱ و حصّه بهترین را برای خـود نگاه دارد، زیرا كه در آنجا نصیب حاكم محفوظ است و با رؤسای قوم میآید و عدالت خداوند و احكامش را با اسرائیل بجا میآورد.»
۲۰ و دربـارة جـاد گفت: «متبـارك باد آنكه جـاد را وسیع گرداند. مثل شیرماده ساكن باشد، و بازو و فرق را نیز میدرد، ۲۱ و حصّه بهترین را برای خـود نگاه دارد، زیرا كه در آنجا نصیب حاكم محفوظ است و با رؤسای قوم میآید و عدالت خداوند و احكامش را با اسرائیل بجا میآورد.»
تثنیه باب ۲۷ آیه ۱۳
۱۳ و اینان یعنی رؤبین و جاد و اشیر و زبولون و دان و نفتالی بر كوه عیبال بایستند تا نفرین كنند.
۱۳ و اینان یعنی رؤبین و جاد و اشیر و زبولون و دان و نفتالی بر كوه عیبال بایستند تا نفرین كنند.
اعداد باب ۳۲ آیه ۲۹ تا ۳۲
۲۹ و موسی به ایشان گفت: « اگر جمیع بنیجاد و بنیرؤبین مهیای جنگ شده، همراه شما به حضور خداوند از اردن عبور كنند، و زمین پیش روی شما مغلوب شود، آنگاه زمین جلعاد را برای ملكیت به ایشان بدهید. ۳۰ و اگر ایشان مهیا نشوند و همراه شما عبور ننمایند،پس در میان شما در زمین كنعان ملك بگیرند.» ۳۱ بنیجاد و بنیرؤبین در جواب وی گفتند: « چنانكه خداوند به بندگانت گفته است، همچنین خواهیم كرد. ۳۲ ما مهیای جنگ شده، پیش روی خداوند به زمین كنعان عبور خواهیم كرد، و ملك نصیب ما به این طرف اردن داده شود.»
۲۹ و موسی به ایشان گفت: « اگر جمیع بنیجاد و بنیرؤبین مهیای جنگ شده، همراه شما به حضور خداوند از اردن عبور كنند، و زمین پیش روی شما مغلوب شود، آنگاه زمین جلعاد را برای ملكیت به ایشان بدهید. ۳۰ و اگر ایشان مهیا نشوند و همراه شما عبور ننمایند،پس در میان شما در زمین كنعان ملك بگیرند.» ۳۱ بنیجاد و بنیرؤبین در جواب وی گفتند: « چنانكه خداوند به بندگانت گفته است، همچنین خواهیم كرد. ۳۲ ما مهیای جنگ شده، پیش روی خداوند به زمین كنعان عبور خواهیم كرد، و ملك نصیب ما به این طرف اردن داده شود.»
تثنیه باب ۳ آیه ۱۲
۱۲ و این زمین را در آن وقت به تصرف آوردیم، و آن را از عَروعیر كه بركنار وادی ارنون است و نصف كوهستان جلعاد و شهرهایش را به رؤبینیان و جادیان دادم.
۱۲ و این زمین را در آن وقت به تصرف آوردیم، و آن را از عَروعیر كه بركنار وادی ارنون است و نصف كوهستان جلعاد و شهرهایش را به رؤبینیان و جادیان دادم.
یوشع باب ۱۳ آیه ۲۴ تا ۲۸
۲۴ و موسی به سبط جاد یعنی به بنیجاد برحسب قبیلههای ایشان داد. ۲۵ و سرحد ایشان یعزیر بود و تمامی شهرهای جِلْعاد و نصف زمین بنیعَمّون تا عَرُوعِیر كه در مقابل رَبّه است. ۲۶ و از حَشْبُون تا رامتْ مِصْفَه و بَطونیم و از مَحَنایم تا سرحد دَبیرْ. ۲۷ و در دره بیت هارام و بیت نِمْرَه و سُكّوت و صافُون و بقیه مملكت سَیحُون، ملك حَشْبُون، و اُرْدُن و كنارة آن تا انتهای دریای كِنَّرِت در آن طرف اُرْدُن به سمت مشرق. ۲۸ این است ملكّیت بنیجاد برحسب قبیلههای ایشان یعنی شهرها و دهات آنها.
۲۴ و موسی به سبط جاد یعنی به بنیجاد برحسب قبیلههای ایشان داد. ۲۵ و سرحد ایشان یعزیر بود و تمامی شهرهای جِلْعاد و نصف زمین بنیعَمّون تا عَرُوعِیر كه در مقابل رَبّه است. ۲۶ و از حَشْبُون تا رامتْ مِصْفَه و بَطونیم و از مَحَنایم تا سرحد دَبیرْ. ۲۷ و در دره بیت هارام و بیت نِمْرَه و سُكّوت و صافُون و بقیه مملكت سَیحُون، ملك حَشْبُون، و اُرْدُن و كنارة آن تا انتهای دریای كِنَّرِت در آن طرف اُرْدُن به سمت مشرق. ۲۸ این است ملكّیت بنیجاد برحسب قبیلههای ایشان یعنی شهرها و دهات آنها.
یوشع باب ۲۲ آیه ۹ تا ۱۲
۹ پس بنیرؤبین و بنیجاد و نصف سبط مَنَسَّی از نزد بنیاسرائیل از شیلوه كه در زمین كنعان است برگشته، روانه شدند تا به زمین جِلْعاد، و به زمین ملك خود كه آن را به واسطة موسی برحسب فرمان خداوند به تصرف آورده بودند، بروند. ۱۰ و چون به حوالی اُرْدُن كه در زمین كنعان است رسیدند، بنیرؤبین و بنیجاد و نصف سبط مَنَسَّی در آنجا به كنار اُرْدُن مذبحی بنا نمودند، یعنی مذبح عظیمالمنظری. ۱۱ و بنیاسرائیل خبر این را شنیدند كه اینك بنیرؤبین و بنیجاد و نصف سبط مَنَسَّی، به مقابل زمین كنعان، در حوالی اُرْدُن، بر كناری كه از آن بنیاسرائیل است، مذبحی بنا كردهاند. ۱۲ پس چون بنیاسرائیل این را شنیدند، تمامی جماعت بنیاسرائیل در شیلوه جمع شدند تا برای مقاتلة ایشان برآیند.
۹ پس بنیرؤبین و بنیجاد و نصف سبط مَنَسَّی از نزد بنیاسرائیل از شیلوه كه در زمین كنعان است برگشته، روانه شدند تا به زمین جِلْعاد، و به زمین ملك خود كه آن را به واسطة موسی برحسب فرمان خداوند به تصرف آورده بودند، بروند. ۱۰ و چون به حوالی اُرْدُن كه در زمین كنعان است رسیدند، بنیرؤبین و بنیجاد و نصف سبط مَنَسَّی در آنجا به كنار اُرْدُن مذبحی بنا نمودند، یعنی مذبح عظیمالمنظری. ۱۱ و بنیاسرائیل خبر این را شنیدند كه اینك بنیرؤبین و بنیجاد و نصف سبط مَنَسَّی، به مقابل زمین كنعان، در حوالی اُرْدُن، بر كناری كه از آن بنیاسرائیل است، مذبحی بنا كردهاند. ۱۲ پس چون بنیاسرائیل این را شنیدند، تمامی جماعت بنیاسرائیل در شیلوه جمع شدند تا برای مقاتلة ایشان برآیند.
یوشع باب ۲۲ آیه ۲۱ تا ۲۸
۲۱ آنگه بنیرؤبین و بنیجاد و نصف سبط مَنَسَّی در جواب رؤسای قبایل اسرائیل گفتند: ۲۲ « یهُوَه خدای خدایان! یهُوَه خدای خدایان! او میداند و اسرائیل خواهند دانست اگر این كار از راه تمرد یا از راه خیانت بر خداوند بوده باشد، امروز ما را خلاصی مده، ۲۳ كه برای خود مذبحی ساختهایم تا از متابعت خداوند برگشته، قربانی سوختنی و هدیة آردی بر آن بگذرانیم، و ذبایح سلامتی بر آن بنماییم؛ خود خداوند بازخواست بنماید. ۲۴ بلكه این كار را از راه احتیاط و هوشیاری كردهایم، زیرا گفتیم شاید در وقت آینده پسران شما به پسران ما بگویند شما را با یهُوَه خدای اسرائیل چه علاقه است؟ ۲۵ چونكه خداوند اُرْدُن را در میان ما و شما ای بنیرؤبین و بنیجاد حد گذارده است. پس شما را در خداوند بهرهای نیست و پسران شما پسران ما را از ترس خداوند باز خواهند داشت. ۲۶ پس گفتیم برای ساختن مذبحی به جهت خود تدارك ببینیم، نه برای قربانی سوختنی و نه برای ذبیحه، ۲۷ بلكه تا در میان ما و شما و در میان نسلهای مابعد از ما شاهد باشد تا عبادت خداوند را به حضور او با قربانیهای سوختنی و ذبایح سلامتی خود به جا آوریم، تا در زمان آینده پسران شما به پسران ما نگویند كه شما را در خداوند هیچ بهرهای نیست. ۲۸ پس گفتیم اگر در زمان آینده به ما و به نسلهای ما چنین بگویند، آنگاه ما خواهیم گفت، نمونه مذبح خداوند را ببینید كه پدران ما ساختند نه برای قربانی سوختنی و نه برای ذبیحه، بلكه تا در میان ما و شما شاهد باشد.
۲۱ آنگه بنیرؤبین و بنیجاد و نصف سبط مَنَسَّی در جواب رؤسای قبایل اسرائیل گفتند: ۲۲ « یهُوَه خدای خدایان! یهُوَه خدای خدایان! او میداند و اسرائیل خواهند دانست اگر این كار از راه تمرد یا از راه خیانت بر خداوند بوده باشد، امروز ما را خلاصی مده، ۲۳ كه برای خود مذبحی ساختهایم تا از متابعت خداوند برگشته، قربانی سوختنی و هدیة آردی بر آن بگذرانیم، و ذبایح سلامتی بر آن بنماییم؛ خود خداوند بازخواست بنماید. ۲۴ بلكه این كار را از راه احتیاط و هوشیاری كردهایم، زیرا گفتیم شاید در وقت آینده پسران شما به پسران ما بگویند شما را با یهُوَه خدای اسرائیل چه علاقه است؟ ۲۵ چونكه خداوند اُرْدُن را در میان ما و شما ای بنیرؤبین و بنیجاد حد گذارده است. پس شما را در خداوند بهرهای نیست و پسران شما پسران ما را از ترس خداوند باز خواهند داشت. ۲۶ پس گفتیم برای ساختن مذبحی به جهت خود تدارك ببینیم، نه برای قربانی سوختنی و نه برای ذبیحه، ۲۷ بلكه تا در میان ما و شما و در میان نسلهای مابعد از ما شاهد باشد تا عبادت خداوند را به حضور او با قربانیهای سوختنی و ذبایح سلامتی خود به جا آوریم، تا در زمان آینده پسران شما به پسران ما نگویند كه شما را در خداوند هیچ بهرهای نیست. ۲۸ پس گفتیم اگر در زمان آینده به ما و به نسلهای ما چنین بگویند، آنگاه ما خواهیم گفت، نمونه مذبح خداوند را ببینید كه پدران ما ساختند نه برای قربانی سوختنی و نه برای ذبیحه، بلكه تا در میان ما و شما شاهد باشد.
اول تواریخ باب ۱۲ آیه ۸ تا ۱۵
۸ و بعضی از جادیان كه مردان قوی شجاع و مردان جنگ آزموده و مسلح به سپر و تیراندازان كه روی ایشان مثل روی شیر و مانند غزال كوهی تیزرو بودند، خویشتن را نزد داود در ملاذ بیابان جدا ساختند، ۹ كه رئیس ایشان عازَر و دومین عُوبَدْیا و سومین اَلِیآب بود، ۱۰ و چهارمین مِشْمَنَّه و پنجمین اِرْمیا، ۱۱ و ششم عَتّای و هفتم اَلِیئیل، ۱۲ و هشتم یوحانان و نهم اَلْزاباد، ۱۳ و دهم اِرْمیا و یازدهم مَكْبَنَّای. ۱۴ اینان از بنیجاد رؤسای لشكر بودند كه كوچكتر ایشان برابر صد نفر و بزرگتر برابر هزار نفر میبود. ۱۵ اینانند كه در ماه اول از اُرْدُن عبور نمودند هنگامی كه آن از تمامی حدودش سیلان كرده بود و جمیع ساكنان وادیها را هم به طرف مشرق و هم به طرف مغرب منهزم ساختند.
۸ و بعضی از جادیان كه مردان قوی شجاع و مردان جنگ آزموده و مسلح به سپر و تیراندازان كه روی ایشان مثل روی شیر و مانند غزال كوهی تیزرو بودند، خویشتن را نزد داود در ملاذ بیابان جدا ساختند، ۹ كه رئیس ایشان عازَر و دومین عُوبَدْیا و سومین اَلِیآب بود، ۱۰ و چهارمین مِشْمَنَّه و پنجمین اِرْمیا، ۱۱ و ششم عَتّای و هفتم اَلِیئیل، ۱۲ و هشتم یوحانان و نهم اَلْزاباد، ۱۳ و دهم اِرْمیا و یازدهم مَكْبَنَّای. ۱۴ اینان از بنیجاد رؤسای لشكر بودند كه كوچكتر ایشان برابر صد نفر و بزرگتر برابر هزار نفر میبود. ۱۵ اینانند كه در ماه اول از اُرْدُن عبور نمودند هنگامی كه آن از تمامی حدودش سیلان كرده بود و جمیع ساكنان وادیها را هم به طرف مشرق و هم به طرف مغرب منهزم ساختند.
اول تواریخ باب ۵ آیه ۱۸ تا ۲۰
۱۸ از بنیرؤبین و جادیان و نصف سبط مَنَّسی شجاعان و مردانی كه سپر و شمشیر برمیداشتند و تیراندازان و جنگآزمودگان كه به جنگ بیرون میرفتند، چهل و چهار هزار و هفت صد و شصت نفر بودند. ۱۹ و ایشان با حاجریان و یطُور و نافیش و نوداب مقاتله نمودند. ۲۰ و بر ایشان نصرت یافتند و حاجریان و جمیع رفقای آنها به دست ایشان تسلیم شدند زیرا كه در حین جنگ نزد خدا استغاثه نمودند و او ایشان را چونكه بر او توكل نمودند، اجابت فرمود.
۱۸ از بنیرؤبین و جادیان و نصف سبط مَنَّسی شجاعان و مردانی كه سپر و شمشیر برمیداشتند و تیراندازان و جنگآزمودگان كه به جنگ بیرون میرفتند، چهل و چهار هزار و هفت صد و شصت نفر بودند. ۱۹ و ایشان با حاجریان و یطُور و نافیش و نوداب مقاتله نمودند. ۲۰ و بر ایشان نصرت یافتند و حاجریان و جمیع رفقای آنها به دست ایشان تسلیم شدند زیرا كه در حین جنگ نزد خدا استغاثه نمودند و او ایشان را چونكه بر او توكل نمودند، اجابت فرمود.
اول تواریخ باب ۵ آیه ۲۵ تا ۲۶
۲۵ اما به خدای پدران خود خیانت ورزیده، در پی خدایان قومهای آن زمین كه خدا آنها را به حضور ایشان هلاك كرده بود، زنا كردند. ۲۶ پس خدای اسرائیل روح فُول پادشاه اَشُّور و روح تِلْغَتْ فِلْناسَر پادشاه اَشُّور را برانگیخت كه او رؤبینیان و جادیان و نصف سبط مَنَّسی را اسیر كرده، ایشان را به حَلَح و خابور و هارا و نَهْر جوزان تا امروز بُرد.
۲۵ اما به خدای پدران خود خیانت ورزیده، در پی خدایان قومهای آن زمین كه خدا آنها را به حضور ایشان هلاك كرده بود، زنا كردند. ۲۶ پس خدای اسرائیل روح فُول پادشاه اَشُّور و روح تِلْغَتْ فِلْناسَر پادشاه اَشُّور را برانگیخت كه او رؤبینیان و جادیان و نصف سبط مَنَّسی را اسیر كرده، ایشان را به حَلَح و خابور و هارا و نَهْر جوزان تا امروز بُرد.
اول تواریخ باب ۱۲ آیه ۳۷
۳۷ و از آن طرف اُرْدُن از بنیرؤبین و بنیجاد و نصف سبط مَنَّسی صد و بیست هزار نفر كه با جمیع آلات لشكر برای جنگ مهیا شدند.
۳۷ و از آن طرف اُرْدُن از بنیرؤبین و بنیجاد و نصف سبط مَنَّسی صد و بیست هزار نفر كه با جمیع آلات لشكر برای جنگ مهیا شدند.
سموئیل دوم باب ۱۷ آیه ۲۷
۲۷ و واقع شد كه چون داود به مَحْنایم رسید، شُوبی ابن ناحاش از رَبَّتِ بنیعَمّون و ماكیر بن عَمِّیئیل از لُودَبار و بَرْزِلاّئی جِلْعادی از رُوجَلیم،
۲۷ و واقع شد كه چون داود به مَحْنایم رسید، شُوبی ابن ناحاش از رَبَّتِ بنیعَمّون و ماكیر بن عَمِّیئیل از لُودَبار و بَرْزِلاّئی جِلْعادی از رُوجَلیم،
پادشاهان اول باب ۱۷ آیه ۱
۱ و ایلیای تِشْبی كه از ساكنان جِلْعاد بود،به اَخاب گفت: «به حیات یهُوَه، خدای اسرائیل كه به حضور وی ایستادهام قَسَم كه در این سالها شبنم و باران جز به كلام من نخواهد بود.»
۱ و ایلیای تِشْبی كه از ساكنان جِلْعاد بود،به اَخاب گفت: «به حیات یهُوَه، خدای اسرائیل كه به حضور وی ایستادهام قَسَم كه در این سالها شبنم و باران جز به كلام من نخواهد بود.»
حزقیال باب ۴۸ آیه ۲۷
۲۷ و نزد حدّ زبولون از طرف مشرق تا طرف مغرب برای جاد یك قسمت.
۲۷ و نزد حدّ زبولون از طرف مشرق تا طرف مغرب برای جاد یك قسمت.
مکاشفه باب ۷ آیه ۵
۵ و از سبط یهودا دوازده هزار مهر شدند؛ و از سبط روبین دوازده هزار؛ و از سبط جاد دوازده هزار؛
۵ و از سبط یهودا دوازده هزار مهر شدند؛ و از سبط روبین دوازده هزار؛ و از سبط جاد دوازده هزار؛
پیدایش باب ۴۹ آیه ۱۹
۱۹ «جاد، گروهی بر وی هجوم خواهند آورد، و او به عقب ایشان هجوم خواهد آورد.
۱۹ «جاد، گروهی بر وی هجوم خواهند آورد، و او به عقب ایشان هجوم خواهد آورد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر