۱۳۹۵ بهمن ۵, سه‌شنبه

آخرین بازمانده “هولوکاست ارامنه” در کانادا درگذشت

آخرین بازمانده “هولوکاست ارامنه” در کانادا درگذشت

“کنار یمنجیان” آخرین بازمانده نسل‌کشی سال ۱۹۱۵ ارمنیان که در شهر “مونترال” کانادا زندگی می‌کرد روز۱۹ ژانویه (۲۹ دی ماه) در سن ۱۰۷ سالگی درگذشت.
1000232-knar-bohdjelian-yeminidjian
به گزارش«محبت نیوز» پیش از آغاز جنگ جهانی اول، جنبش ترک های جوان پان ترکیسم یا اتحاد همه اقوام ترک زبان از سواحل اژه تا مرزهای چین را تبلیغ می کردند. اما ارمنیان همچون دیواری میان ترک‌های عثمانی و ترک زبانان قفقاز و ترکانی که آن سوی دریای مازندران بودند، قرار گرفته بودند.
در نوامبر سال ۱۹۱۴ میلادی این کشور در کنار قدرت‌های محور آلمان و اتریش علیه روسیه و کشورهای غربی وارد جنگ بزرگ جهانی اول میشود.
ارتش روسیه نیروهای عثمانی را شکست داده و وارد خاک عثمانی می‌گردد. جنبش ملی گرای ترک‌های جوان که موقعیت خود را در خطر می دید تصمیم گرفت با اعمال خشونت علیه ارامنه که آنها را عوامل نفوذی دشمن میدانست توجه افکار عمومی را منحرف کند.
به همین دلیل طلعت پاشا، وزیر کشور عثمانی و یکی از رهبران این جنبش دستور کشتار وحشیانه ارامنه شهر استانبول و سپس ارامنه ای که در ارتش عثمانی خدمت می کردند و در نهایت تمامی ارامنه قلمرو عثمانی را صادر کرد.
به نوشته وب سایت «آراکس» خانم “یمنجیان”، در سال ۱۹۰۹ در شهر “کساریا” (قیصریه) در شرق ترکیه فعلی متولد شده بود. وی در زمان نسل‌کشی ۶ ساله بوده و به خوبی خاطرات آن فجایع و اینکه اعضای خانواده وی چگونه از نسل‌کشی جان سالم به در بردند به یاد داشت.
رادیو کانادا چندی پیش گزارشی از زندگی “کنار یمنجیان” ، تهیه و پخش کرده بود.
“هُوسپ”، (Hovsep) فرزند خانم “یمنجیان” که بارها و بارها از زبان مادر خاطرات آن روزها را به تفضیل شنیده بود در این برنامه رادیوی بخش های از خاطرات مادر را بازگو کرد.
وی به نقل از مادر چنین گفت: “پدربزرگ مادری‌ام در آن زمان نظامی ارتش عثمانی بود. خانواده وی توسط یکی از دوستان ترکش که نظامی بود برای در امان ماندن از کشتارها به انبار کارخانه‌ای برده شده و مدت‌ها در آنجا پنهان می‌شوند”.
فرزند “کنار یمنجیان” خاطرات مادرش را چنین پی می‌گیرد: “هفته‌های متوالی خانواده مادربزرگم در مخفیگاه چیزی برای خوردن نداشتند و درست در آن روزها پدربزرگم نیز که در ارتش بود به بیماری کشنده تیفوس مبتلا شده و به بستر مرگ می‌افتد. این بیماری به نوعی باعث نجات جان وی می‌شود، زیرا مسئولان بیمارستان نظامی اعتقاد داشتند، نیازی به کشتن او نیست زیرا بیماری وی را از پای در خواهد آورد. و لذا تصمیم می‌گیرند وی را از خدمت نظام مرخص نمایند. اما خوشبختانه وی و خانواده‌اش که مرض تیفوس به آنان نیز سرایت کرده بود در نهایت بر بیماری غلبه کرده و به خانه خود که به ویرانه‌ای بدل شده بود برگشته و در نزدیکی آن با نام مستعار و به عنوان خانواده‌ای مسلمان به مدت ۱۰ سال زندگی می‌کنند. پس از آن راهی مصر شده و زندگی با نام واقعی خود را از سر می‌گیرند”.
این مطلب را به اشتراک بگذارید:
FacebookBalatarinTelegram

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر